این مردم معتصب
سپتامبر 23, 2010
امروز در فرانسه اعتصاب سراسری است، در ادامهی اعتصاب دو هفتهی پیش در اعتراض به برنامهی دولت برای بالابردن سن بازنشستگی. شروع ماجرا به چندماه پیش برمیگردد و بحثهای مفصل هر دو حزب اصلی در خوب و بد این طرح معروف به رفورم. اعتراض دوهفتهی پیش بسیار مفصل بود، در حدود سه میلیون نفر، و باعث شد که فردا شبش نخست وزیر به تلهویزیون بیاید و از طرح دولت دفاع کند. دست آخر نیکولا سارکوزی گفت ما سر تصمیمان هستیم و عقب نمینشینیم، و همین باعت شد حزبهای مخالف از جمله سوسیالیست و سندیکاهای کارگری فردا را فراخوان اعتصاب اعلام کنند. در این نوشته تا حدی پیشینه اعتصاب در فرانسه را مستقل از موضوع اینبار آن، تغییر سن بازنشستگی، بررسی میکنیم.
اعتصاب، چرا و چهگونه؟
حق اعتصاب یک حق شناختهشده و تضمینشده در قانون اساسی است برای تمام کارمندان که بتوانند کار را متوقف کنند و برای نشان دادن مخالفشان یا ادعای بهبود برای وضع کاری. اعتصاب دستهجمعیست. کسی که اعتصاب میکند آنروز را کلا حقوق نمیگیرد (نمیشود نصف روز اعتصاب کرد) و باید ادعا/بیانیه ی مرتبط با شرایط کاری (حرفهای) وجود داشته باشد. با این جرئیات، اعتصاب از تجمع دوساعته مثلا برای اعتراض به کشتار فلسطینیها متفاوت میشود. برای اعتصابهایی که به خدمات عمومی مربوط هستند، مثلا حمل و نقل شهری یا جمعکردن زباله، اعتصاب باید حداقل پنجروز قبل اعلام شود. طول مدت اعتصاب محدودیت قانونی ندارد، یک روز یا چند ماه، ولی در موقع اعلام اعتصاب محدود بودن، یا قابل تمدید بودن اعتصاب باید معلوم شود. (توضیحات بیشتر دربارهی تاریخچه در ویکی و لوفیگارو)
اگر اعتصابها را به دو دستهی شغلی یا سراسری تقسیم کنیم کارمان راحتتر میشود. اعتصاب شغلی اینطور است که مثلا کارکنان کارخانجات اتومبیل رنو، یا پالایشگاه توتال، یا حتا ماهیگیرهای یک بندر نسبت به یک تصمیم هیات مدیره یا یک شرایط خاص مثل کم کردن زمان صیدماهی اعتراض دارند و کارشان از راههای مذاکرههای سندیکا به بن بست رسیده و در نتیجه تنها راه مقاومت کردنشان این است که اعتصاب کنند. این جور اعتصابها تاثیر نسبتا نا ملموسی روی زندگی مردم دارند و معمولا از اخبار است که مردم مطلع میشوند. میکنند. اعتصاب عمومی ولی با زندگی همه سر و کار دارد، به خاطر حمل و نقل شهری و بین شهری و مثلا به خاطر تعطیل بودن مهدکودک و مدرسهها برای خانوادههای بچه دار. اعتصابهای عمومی در اعتراض به یک تصمیم/برنامهی دولت است. مثلا سال دوهزار شش در اعتراض به طرح آزادی دادن به کارفرما برای اخراج کارمند در دوسال اول که یک اعتصاب وسیع بود و چندماه طول کشید و البته نتیجه داد و دولت عقب نشست. اعتصابهای عمومی به دعوت احزاب مخالف دولت است و با همراهی سندیکاهای کارگری و کارمندی. یکی از فعالترینشان هم سندیکای آموزش و پرورش. اعتصاب عمومی حدود سالی سه تا پنج بار است. (توضیح بیشتر)
فرانسه کشور اعتصاب؟
«اونجا که دیگه اعتصاب عادی و مردم بهش عادت دارند» را من و دوستان فرانسه نشین زیاد میشنویم. این طور به نظر میآید که فرانسویها دائم در اعتصاباند و خوششان هم میآید و اینها، که البته حرف معتبری نیست. به هرحال اعتصاب سخت زیادی برای همه دارد، به خصوص در شهرهای بزرگ که زندگی ماشینیتر است، و به هیچ وجه چیز دلخواهی نیست. با این حال اینجا میگوید حدود ۶۸ درصد مردم موافق اعتصاب دوهفتهی پیش در اعتراض به تصمیم دولت بودهاند و در مجموع حدود سه میلیون نفر هم اعتصاب کردهاند.
این گزارش نشان میدهد که فرانسه در روشهای مختلف حسابکردن روزهای اعتصاب همیشه در میانهی جدول است و جدا از این که باقی کشورهای اروپایی هم اعتصاب دارند، فرانسه در بینشان در طیف میانی است. با توجه به سال گزارش، ۲۰۰۶، اعتبار دادهها از سال ۲۰۰۵ به قبل است. این دقت به این خاطر است که این یکی گزارش میگوید از ۲۰۰۵ تا حالا فرانسویها قهرمان بلا منازع اعتصاب در اروپا بودهاند و این با توجه اعتصاب سراسری و طولانی سال ۲۰۰۵ دور از ذهن نیست.
هزینهی اعتصاب چهقدر است؟
بحثهای مفصلی وجود دارد دربارهی روشهای محاسبهی هزینهی یک اعتصاب، ولی به طور کلی این کار بسیار پیچیدهای است، حتا برای ایرفرانس که توانست هزینهی اثر ابرهای آتشفشانی را با دقت خوبی محاسبه کند (منبع). مثلا کسی که یک بلیت قطار از پیش برای روزی خریده و آن روز اعتصاب است۷ میتواند همان روز برود (در بیشتر اعتصابها یک سرویس حداقلی وجود دارد)، یا زمان سفرش را عوض کند و دو روز دیگر برود، یا پولش را پس بگیرد و همهی اینها محاسبه را پیچیده میکند. چند مثال عددی است برای کمک کردن به فهمیدن بحث: مصرف برق در روز اعتصاب دوهفتهی پیش پنج درصد کاهش یافت، یا این مقالهی لوفیگارو بدون محاسبه البته ادعا میکند یک روز اعتصاب برای حمل ونقل شهری پاریس، ۵۰ میلیون یورو و برای حمل و نقل ریلی کل فرانسه ۲۰ میلیون یورو ضرر دارد. همینطور، به زعم وزیر اقتصاد ضرر یک روز اعتصاب معادل ۳۰۰ تا ۴۰۰ میلیون یورو است.حرف از اثرات دیگری هم هست البته، مثل از دستدادن وجهه در توریسم و سرمایه گذاری خارجی که البته اندازهگیریشان کار بسیار بسیار پیچیدهایست.
آیا راههای دیگری غیر اعتصاب وجود ندارد؟
اگر ماجرا را از بالای بالا نگاه کنیم، فرق مکانیسم اعتراض اجتماعی به تصمیم دولتی در فرانسه و آلمان همانقدر میتواند متفاوت باشد که عادت غذاییشان و مثلا موسیقی و ادبیاتشان. منظورم این است که لزوما اینطور نیست که چون در اروپای شمالی اعتصاب وجود ندارد در نتیجه ساختار قدرت تقسیم خوبی دارد و سندیکاها همهی کارها را در مذاکره پیش میبرند، و صد البته لزوما این طور نیست که در فرانسه مردم با حق اعتصابشان دیگر همهی دنیا به کامشان است و جلوی همهی کارهای دولت را میگیرند. اعتصاب یک عمل/فرآیند اجتماعی است و باید اثراتش را در همهی جنبهها در نظر گرفت. به طور مثال، این طور که از احوال این اعتصاب فعلی که امروز بار سومش است برمیآید، دولت کوتاه نخواهد آمد و رفرم را تصویب خواهد کرد. ولی این رو در رو شدن و شاخ و شانهکشیهای حزب دولت و حزب مخالف نتیجهش را در انتخابات بعدی نشان خواهد داد. همان هاست که ـ آنقدر که برداشت من از این چندسال اقامت در فرانسه اجازه میدهد ـ به نظر میرسد فرانسویها به حق اعتصاب بسیار اهمیت میدهند و اثر اعتصاب در نشاندادن مخالفت وقتی که باقی راهها بسته است را به رسمیت میشناسند.